سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بگذار  تمام دنیا مسخره ات کنند

خودت را ...

چادرت را...

سیاه بودنش را...

چهر ه ی بدون آرایشت را ...

می ارزد به یک لبخند رضایت مهدی فاطمه ( عجل الله تعالی فرجه الشریف )

گذشت آن زمان که نفت را طلای سیاه می گفتند  این روزها

طلا  تویی

سیاه هم چادرت 

طعنه ها دلسردت نکنند بانو 

با افتخار در کوچه های شهر قدم بزن گل تقدیم شما




      

به نام خدا        

داستان هدیه بی بی و چادرش 

مونا رهبر عالم 

استاد مشاور: سرکارخانم وجدی 

متوسطه اول غیر انتفاعی دخترانه علوی(پایه هفتم)

پژوهش سرای دانش آموزی رازی  ناحیه دو شیراز

سال تحصیلی 93-92 

چکیده

                        داستان کوتاه هدیه بی بی و چادرش داستانی  برگرفته از زندگی  واقعی مونا رهبر کلاس هفتم از مدرسه دخترانه ی علوی است، که درباره ی اتفاقاتی که از بدو تولد تا 12 سالگی اش رخ داده با مخاطبین خود سخن می گوید. دخترک کوچکی که بعد ازیک دوره کوتاه نا امیدی ،  با توسل به بی بی فاطمه زهرا (س ) پا به این جهان گذاشته و تا مدت ها او را هدیه بی بی می نامیده اند .

            او که حجاب چادر را برای خود انتخاب کرده است  در تعامل با همکلاسی هایش با چالشی بزرگ رو به رو است .اما خودساختگی و و توکلش به خدا باعث شده از پس مشکلات برآید.

  

مقدمه :

بدیهی است که توکل به خدا وشناخت و معرفت نسبت به معصومین علیه السلام جزو اعتقادات راسخ شیعیان است .اما کمرنگ شدن این اعتقادات در هم سن و سالان من ، و تقویت ضد ارزش ها توسط رسانه های بیگانه، رواج شبهات و تمسخر دختران محجبه در مدارس مرا بر آن داشت تا دست به قلم شده و تجربیات چند سال اخیر خود را هر چند ناچیز در اختیار دیگران قرار دهم.در این داستان با ارائه ی راهکارهای نو در تقویت فرهنگ ملی مذهبی  ، برگزاری جشن های تکلیف ، دفاع از آرمان ها و اعتقادات ، شخصیت بخشی به حجاب برتر و استفاده کاربردی از آیات وموضوعات قرآن کریم  سعی در جلب رضایت خداوند و مخاطبین داستان  داشته ام .

این داستان را به ساحت مقدس حضرت فاطمه زهرا (س ) وتمامی والدین دلسوز این مرز و بوم بخصوص مادر عزیزم سرکار خانم مرجان واعظی تقدیم می کنم.

 برای شروع داستان بروتوادامه مطلب

ادامه مطلب...